^{_سلام....}

^{_{بعد از کلی غیبت بالاخره اومدم}}

^{_{حالا که تا اینجا اومدین لطف کنین نظر هم بدین!!!!!}}

    

^{_{عشق یعنی:هر اس ام اس که بهت می رسه امیدواری از اون باشه}} 

^{_{عشق یعنی : برای هرکسی که می خوای اس ام اس بزنی اشتباهی واسه اون می فرستی}} 

^{_{عشق یعنی : دنبال یه موضوع می گردی که واسه اون اس ام اس بزنی}}  

^{_{عشق یعنی : دائم موبایلتو چک می کنی که شاید از اون SMS رسیده باشه}} 

^{_{عشق یعنی : همش فکر می کنی موبایلت داره تو جیبت می لرزه ولی وقتی نگاه می کنی می بینی خبری نیست}} 

^{_{عشق یعنی : شبهای که اس ام اس ها نمی رسن واقعا اعصابت خورده}} 

 

^{_{عشق یعنی : یک اس ام اس رو هم به خط همراه اولش می فرستی هم به ایرانسلش}} 

^{_{عشق یعنی : هر وقت یه اس ام اس دیر می رسه چند بار دیگه سند می کنی شاید اونا زودتر برسن}} 

^{_{عشق یعنی : پشت سر هم تک می زنی تا اس ام اسها برسن}} 

^{_{عشق یعنی : گاهی وقتها هیچ حرفی واسه گفتن نداری اس ام اس خالی می فرستی که بفهمه به یادشی}} 

^{_{عشق یعنی : هر جایی که یه جمله عاشقانه یا زیبا دیدی سریع واسه اون اس ام اس می کنی}} 

عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتـن هست

هنوز دنبال یه بهــــونه*ای…..

که بمـونـی !

 

 

مثل آن مسجد بین راهی تنهایم…

هر کس هم که می آید مسافر است می شکند …..

.هم نمازش را، هم دلم را …

و می رود 

 

 

 

تو این "مـــَــن ها " را از خودت "مــِـن‌ها" کن...

من میـمیرم برای باقی مانده ات

 

  

^{_{عجیب است دریا!همین که غرقش میشوی،میراند تورا...درست مثل تــــــــــــــــو...}}

   

^{_{بازی قشنگی بود اما. . ما قشنگ بازی نکردیم}}

^{_{قبول کن که هر دو باختیم}}

^{_{من که خودم را به تو فروختم و تو که مرا به هیچ !}}

 

 

 

آنـها را بــِگیرید و زنجــیرِشانـ کــُنید ..

همانطور که مـــَنـ و عشــقمـ را نابـــُود کردنـــد ،

فردا ها نیــــز قاتـــِلـ عشقـ هاے دیـــگـَر خواهـــند بود . .

نابـــودشانـ کــُنیـــــد ... فـ ـاصـ ـلـ ـه هـ ـ ـ ـا قاتلـ اند !

 

از کدام سو دورم می زنی؟

می خواهم از همان سو …

دورت بگردم!

 

 

^{_{خسته شدم از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو توی قلبم بگیرن گفتم : ببخشید اینجا جای دوستمه ، الان برمیگرده !}}   

من ، تو ;ما

 یادت هست ؟

تمام شد …

حالا : تو ، او ; شما

من هم به سلامت . .

   

جلسه ی عشق

درجلسه امتحان عشق.......
من ماندم ویک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
ویک بغل تنهائی ودلتنگی
درد دل من در این کاغدکوچک جا نمیشود
دراین سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند
وبرگه سفیدم .....!
عاشقانه قطره ها را به آغوش میکشد
عشق تونوشتنی نیست !
باتو ......
دربرگه ام نار کناره آن
قطره اشک یک قلب میکشم
وقت تمام است
برگه ها بالا !                                    

  

 

اعتراف

 

تا تماشای تو راهی نمانده بود پنجره کم آوردم ! کاش این همه دیوار نچیده بودی ...

 

نوشته شده در پنج شنبه 90/9/24ساعت 1:5 صبح توسط سمی جون نظرات ( ) |