تنهایی.......
گونه های تر من دست پر مهر کسی را حس کرد
سر من ناز و نوازش ها دید
یک نفر نام مرا زیبا کرد
و به اندازه قلبم دل او نیز تپید
به رخش بوسه زدم...
گفتم اورا:دوستت دارم
لب آغشته به عشق سر من را بوسید
و به من گفت:من نیز چنین
شب سردیست و من
با دل سرد به خود میگویم چیزی نیست بخواب باز هم خواب محبت دیدی
مساحت خلوتم را پر کن ، عمودی یا افقی فرقی نمیکند ، همین که ضلعی از چهار دیواری ام باشی کافیست
دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه ، هر جا نگاه می کنی می بینیش !
شغل شریفی است : سوختن برای او که حتی لحظه ای برایت تب نکرد ...
*گـفـت: بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم: مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت: فــقـط مــن؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه‌انـــد ......
زمستانی سرد،کلاغی غذانداشت تاجوجه هاشو سیرکنه،گوشت بدن خودش رومیکندومیدادبه جوجه هاش.زمستان تمام شدو کلاغ مرد.امابچهاش زنده ماندنوگفتند:خوب شدمرد،راحت شدیم ازغذای تکراری!?این است واقعیت تلخ روزگار.!!
دل من پشت سرت کاسه ابی شدو ریخت ... کی شود پیش قدمهای تو اسپند شوم ...
تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند
شنیدنش کافی نیست ، باید لمسش کرد . . .
دلم درد می کند
انگار
خام بودند
خیال هایی که به خوردم داده بودی .
. .
*دوست داشتنِ کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس می مونه
هر چی محکم تر بغل کنی
بیشتر آسیب میبینی ..
عشق مثله پنیر میمونه،
زیادش آدمو خنگ میکنه،
نرمالش فقط تا یک ساعت آدمو سیر نگه میداره،
هیچ کس هم بدونه پنیر نمرده .
تیغ روزگار شاهرگ کلامم!
را چنان بریده اند؛
که سکوتم بند نمی آید!
جلوى بعضى ازخاطره هاباید نوشت،
آهسته به یادآورده شود،
خطرریزش اشک…
برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند،
کجا دست خدا را رها کردم
عزیزان نظر یادتون نره
| Design By : Pichak |
